بعضی از قواعد فقهی مهم و کاربردی در حقوق


بعضی از قواعد فقهی مهم و کاربردی در حقوق

1-لا تقیه فی الدماء

جایی که پای جان در میان است تقیه جایز نیست.

2- عمد الصبی بمنزله الخطا

فعل عمدی کودک همانند فعل خطایی محسوب می شود.

3- لا کفاله فی الحد

شفاعت کردن و درخواست به تأخیر انداختن، در حدود جایز نیست.

4- الاسلام یجب ما قبله

مسلمان شدن، گناهان پیش از آن را پاک می کند.

(اصل 169 قانون اساسی – ماده 10 قانون مجازات اسلامی – ماده 4 قانون مدنی)

5- اقامه الحدود الی من الیه الحکم:

اجرای حدود و مجازات ها به دست حاکم است.

(اصل 36 قانون اساسی)

6- الامتناع بالاختیار لاینا فی الاختیار

از روی اختیار و قدرت اگر باعث تحقق چیزی شویم، موجب نمی شود که فاعل را مسلوب الاختیار تلقی کرد.

(ماده 154 قانون مجازات اسلامی)

قاعده درا

الحدود تدرا بالشبهات

اجرای حدود با حصول شبهه متوقف می شود.

(ماده 120 قانون مجازات اسلامی)

7- دم المسلم لایذهب هدرا

خون مسلمان نباید پایمال شود.

(مواد 462 و 470 قانون مجازات اسلامی)

قاعده ائتمان

8- الامین لا یضمن

امین ضامن نیست.

لیس علی الامین الاالیمین

بر امین چیزی جز سوگند لازم نیست.

(ماده 614 و 613 قانون مدنی)

قاعده اتلاف

9- من اتلف مال الغیر فهوله ضامن

هر کس مال دیگری را تلف کند ضامن آن خواهد بود.

(ماده 238 قانون مدنی)

10-حرمه مال المومن کحرمه دمه:

مال مومن همانند خون وی محترم است.

(اصل 46 و 47 قانون اساسی)

قاعده احسان

11- ما علی المحسنین من سبی

بر نیکوکاران ایرادی نیست.

(ماده 306 قانون مدنی – ماده 152 مجازات اسلامی)

قاعده ارشاد

12- اعلام الجاهل علی العالم واجب

اقدام انسان در جهت ضرر خود، مسقط ضمان است.

(ماده 1215 قانون مدنی)

قاعده اقرار عقلا

13- اقرار العقلا علی انفسهم جائز

اقرار انسان عاقل به ضرر خود نافذ است.

(ماده 1275 قانون مدنی – ماده 202 آیین دادرسی مدنی مصوب 1379)

قاعده الزام

14- الزموهم بما الزموا انفسهم

به هر آنچه که غیر خودتان (پیروان مذاهب اسلامی) ملتزم هستند، شما نیز آنان را ملزم کنید.

15- البینه على المدعی و الیمین علی من انکر

آوردن شاهد بر عهده مدعی و سوگند خوردن بر عهده خوانده است.

(ماده 1257 و 1325 قانون مدنی – ماده 197 و 272 قانون آیین دادرسی مدنی)

16- الدین مقدم علی الارث

ادای دین، مقدم بر ارث بردن است.

( ماده 740 و 868 قانون مدنی )

قاعده تسلیط

17- الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم

مردم بر جان و مال خویش، سلطه و اختیار دارند.

(اصل 46 و 47 قانون اساسی)

قاعده صحت

18- حمل فعل المسلم علی الصحه

اعمال شخص مسلمان، محمول بر صحت و درستی می باشد.

19- عدم سماع الانکار بعد الاقرار

انکار بعد از اقرار مسموع نیست.

(ماده 1277 قانون مدنی)

20- العقود تابعه للقصود

عقدها تابع قصدهای متعاقدین است.

(ماده 191 و 194 قانون مدنی)

قاعده لا ضرر

21- لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام

حکم ضرری در اسلام وضع نشده است.

(اصل 40 و بند 5 اصل 43 قانون اساسی)

قاعده قرعه

22- لکل امر مشکل قرعه

در هر امر غیر قابل حل باید به قرعه متوسل شد.

لا میراث للقاتل

قاتل از ارث مورث، محروم است.

(ماده 880 قانون مدنی)

قاعده لزوم

23- الاصل فی العقود لزوم

اصل در عقدها لزوم آنها است. (مگر خلافش ثابت شود)

(ماده 219 قانون مدنی)

قاعده اذن

24- الاذن فی الشیئی اذن فی لوازمه

اذن دادن در چیزی، اذن در لوازم آن نیز هست.

قاعده اضطرار

25- کل محرم اضطر، الیه فهو حلال

در حال اضطرار، هر حرامی حلال می شود.

(ماده 152 قانون مجازات اسلامی)

قاعده ارش

26- کل جنایه لا مقدر لها ففیها ارش

بر هر جنایتی که دیه اش معین نشده، ارش تعلق می گیرد.

(ماده 449 قانون مجازات اسلامی)

قاعده فراش

27- الولد للفراش و للعاهر الحجر

فرزند به صاحب فراش ملحق است و زانی باید سنگسار شود.

(ماده 1158 قانون مدنی)

قاعده غرور

28- المغرور یرجع علی من غره

فریب خورده به کسی که فریبش داده مراجعه می کند.

قاعده علی ید

29- علی الید ما اخذت حتی تودیه

بر صاحب ید است تا آنچه را که گرفته به ذی حقش تحویل دهد.

(ماده 308 قانون مدنی)

نظرات 1

آفلاین
Tayebeh yousefi 2 مرداد 1397 20:16
  • اصطلاحات حقوقی بهتراست بدانیم 
#انفساخ: انحلال قهری عقد را گویند.
#ایلاء: سوگندی است که زوج یاد کند که همیشه یا بیش از ۴ ماه با زوجه دائم خود مقاربت نکند.
#استفسار: تفسیر و توضیح خواستن.
#معافیت : عفو از حق به معنی چشم پوشی از حق خود به نفع طرف است.
#معاوضه: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی می دهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ می کند.
#معوض: در عقد معوض مالی که از طرف ایجاب کننده داده می شود معوض نام دارد
#سازش: تراضی (توافق) طرفین دعوی بر فیصله نزاع معین در دادگاه و با دخالت دادرس.
#سبب: خویشاوندی است بین دو نفر که بر اثر رابطه زناشویی به وجود می آید.
#سفیه: کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.
#سقوط: تنزل و از بین رفتن حق را گویند.
#سکنی: حق انتفاع هرگاه به صورت سکونت منتفع در مسکن متعلق به غیر باشد، آن را سکنی نامند.
#سلطه: عبارت است از اختیار قانونی شخص بر اشیاء یا اموال یا اشخاص دیگر.
#شخص_حقوقی: عبارت است از گروهی از افراد انسان با منفعتی از منافع عمومی.
#شخص_حقیقی: به معنای شخص طبیعی است.
#شخص_طبیعی: اشخاص انسانی را گویند که موضوع حق و تکلیف  هستند.
#صداق: مهر.
#صغیر: کسی که به سن ۱۸ سال تمام نرسیده باشد.
#صلح: عقدی است که در آن طرفین، توافق بر امری از امور کنند؛ بدون اینکه توافق آنها به عنوان یکی از عناوین معروف عقود باشد.
#صیغه: در عقود و ایقاعات تشریفاتی الفاظ معین را گویند که عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ صحیح نیست.
#ضامن: متعهد در عقد ضمان را گویند.
#ضمان: به معنی عقد ضمان است و عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است، به عهده بگیرد.
#طلب: تعهدی که بر ذمه شخصی به نفع کسی وجود دارد.
#عرف: چیزی که در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان است.
#عطف_قانون_به_ما_سبق: یعنی حکومت قانون نسبت به وقایعی قبل از تاریخ وضع و نشر آن.
#عقد: تعهد یک طرف بر قبول امری که مورد قبول طرف دیگر باشد.
#علت: امری است که به محض وقوع آن چیز دیگری بدون اینکه تأخیری رخ دهد به دنبال آن واقع شود.
#عوض: در معاملات معوض هر یک از دو موضوع مورد معامله را گویند.
#عین: اشیاء مادی مستقل.
#غش: از جرایم مربوط به تقلب در کسب است.
#غصب: تصرف در مال غیر به نحو عدوان.
#غیر_منقول: مالی که از جایی به جایی قابل انتقال نباشد مانند زمین  و معدن.
#قرض: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین عقد مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند و طرف او مثل آن را از حیث مقدار، جنس و وصف رد کند.
#شاهد: کسی که شهادت بر امری می دهد.
#شبه_عقد: عبارت است از یک عمل ارادی که قانون آن را منع نکرده و بدون اینکه عقدی منعقد شود، ایجاد تعهد در مقابل غیر 
#قسم: گواه گرفتن یکی از مقدسات بر صدق اظهار خود.
#قصد: مصمم شدن به انجام یک عمل حقوقی از قبیل اقرار، بیع و غیره
#قیم: نماینده قانونی محجور که از طرف مقامات صلاحیتدار قضایی در صورت نبودن ولی قهری و وصی او تعیین می شود.
#گرو : مترادف رهن است. گرودهنده، راهن و گروگیر، مرتهن است و  گروگان عین مرهونه را گویند.
#مؤجل: تعهدی که انجام دادن آن، مشروط به رسیدن اجل معین باشد.
#مأجور: به معنای عین مستأجره استعمال شده است.
#ماترک: مالی که با فوت مالک آن و به حکم قانون به وارث تعلق گیرد.
#مجنون: کسی که فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن و قبح است

ارسال نظر

عکس خوانده نمی شود
  • قوه قضاییه